در تحلیلهای سنتی مدیریت، مدیران نهادههایی اقتصادی مانند مواد اولیه، نیروی کار، و سرمایه را دریافت میکردند و از طریق پردازش آنها، کالاها و خدمات تولید میشدند و از ارزشافزودة بهدستآمده، خود را موفق و بهرهور قلمداد میکردند. اما با گذشت زمان و نگرش جدید به مدیریت سازمانها، نهادهها دیگر به عنوان نهادههای اقتصادی صِرف محسوب نمیشوند، بلکه ارزشهای اجتماعی، آب وهوا و محیط زیست و روحیه و عواطف مردمان که نهادههای غیراقتصادیاند، در امر تولید و ارائة خدمات نقش دارند و ستادههای سازمان فقط کالاها و خدمات نیستند، بلکه حفظ مواهب طبیعی، صیانت از ارزشهای انسانی و اجتماعی، و رعایت عدالت و انصاف و حرمت مردمان جزو ستادههای سازمان محسوب میشوند.
